دو هزار تا راه روشن دو هزار تا چاه تاریک توی چشمای تو حتی از خود خدا دوتا بود تو اتاق آرزوهام هیچی نیست هیچی نمیخوام غیر حال خوبی که با تو فقط تو این اتاق بود هر چقدر چشات قشنگ بود هر چقدر آبی بود مث طعمه های ماهیگیری قلابی بود بهترین عکسی که از خودم دارم جایی بود که از آب درم آوردی با یه طناب درم آوردی عجب آبی بود اگه چشم تو چاه باشه اگه عشق گناه باشه مهم نیست چقد عمیق باشه گلو گیر نگاهت که شدم دیدم قرار تا ابد توی گلوم یه تیغ باشه دلم موزه ی زخمای توئه زخمی حرفای توئه زخم بده از رفیق باشه هم ازت خاطره دارم هم ازت فاصله دارم تا حالا یه همچی جنگی توی تاریخ نبوده به صلیب کشیدیم اما کل تاریخو بگردی کف دست هیچ مسیحی این همه میخ نبوده